مهندس تحصیلکردهای پس از آشنایی با یک رقاصه به قمار و اعتیاد کشیده شده و به تحریک رفقای رقاصه دست به دزدی و جنایت میزند. مهندس وحشت زده میگریزد و اتفاقاٌ با دختری آشنا میشود. دختر کمکش میکند که او از دام اعتیاد رها شود. پس از حوادثی مهندس درمییابد که رقاصه جزو باند بزرگی است که رئیس باند برادرزاده خودش است و او درواقع قتلی مرتکب نشده و با صحنه سازی او را متهم کردهاند. با دخالت قانون بزهکاران گرفتار میشوند.