مردی (پلتولا) با قطار وارد هلسینکی می شود. اراذل و اوباش در آن جا به شدت کتکش می زنند و هر چه دارد می دزدند. او را به بیمارستان می برند و در آن جا او را مرده اعلام می کنند. کمی بعد مرد به خود می آید و به راه می افتد، اما تمامی خاطرات گذشته از ذهن او پاک شده اند…