« حکم که صادر شد، باید اجرا بشه، اگه بترسی، تاخیر کنی، یا جا بزنی، حکم خودت صادر میشه ... » ماهیت پول خرید و فروش است. آنانی که میان پول و معامله زندگی میکنند، عاقبت به صدور حکم یکدیگر میرسند. رضا معروفی خود صاحب حکم است، اما آن را اجرا هم میکند. او سهند را امان میدهد، به خانه میآورد و برای گرفتاریاش چارهای مییابد. محسن و فروزنده هر دو جوانند و عاشق؛ محسن اما خون و اسلحه و پول را انتخاب میکند. حتی در مقابل فروزنده حکم صادر میشود.