قرار است "مریم" و "حسن" با هم ازدواج کنند ولی مریم که "هاشم" را دوست دارد و منتظر بازگشت اوست به دروغ میگوید که دختر نیست. برادران مریم "مصطفی" و "مهدی" قصد قتل او را میکنند. مصطفی حقیقت را میفهمد ولی مهدی بیاطلاع و آشفته به دنبال مرد متجاوز است. هاشم در بازگشت از موضوع با اطلاع میشود و از مریم خواستگاری میکند. مهدی که گمان میکند متجاوز را یافته، هاشم را میکشد. و وقتی حقیقت را میفهمد که دیگر دیر شده است.