سال 1910. «هلن» (بانم کارتر) و «مارگارت اشلگل» (تامپسن) با برادرشان، «تیبی» (راس ماگنتی) با خانواده ی «ویلکاکس» آشنا می شوند. «خانم ویلکاکس» (ردگریو) با «مارگارت» طرح دوستی می ریزد و هنگام مرگ وصیت می کند که ملک روستایی هواردز اند به «مارگارت» برسد. اما «هنری ویلکاکس» (هاپکینز) و بچه هایش وصیت نامه را از بین می برند و پس از چندی «هنری» به «مارگارت» پیشنهاد ازدواج می دهد...