آرام شکیبا به همراه دوستانش مریم و سما برای تکمیل پایاننامه خود در رشته تیاتر به مردی به نام حسین شهسوار معرفی میشوند. او که در زمینه تعزیه و شبیهخوانی کار میکند آنها را به مراسم تعزیه در روز عاشورا دعوت میکند و در آن روز هر کدام به طریقی به حاجات خود دست مییابند