سوگند ماشینش را به خاطر کمک به ریحانه که نیازمند پیوند قلب است، میفروشد. مادرش، آذر امیری از او میخواهد تا ماشینش را پس بگیرد. در راه تصادف شدیدی میکنند. به طوری که آذر دو ماه در کما میماند. پس از بهوش آمدن در مییابد که سوگند فوت کرده است و قلبش را به ریحانه پیوند زدهاند.