در خانهٔ سیاستمدار و تاجری ثروتمند به نام «آرتور بریلینگ»، جشنی خانوادگی برپاست که ناگهان بازپرسی وارد میشود و با نشان دادن عکس دختر جوانی به نام «اِوا اسمیت»، شروع به بازپرسی میکند. او از همهٔ اعضای خانواده اعتراف میگیرد که به نحوی نسبت به این دختر ستم روا داشتهاند و او در حالی که از پسر خانواده «اریک»، باردار بوده، دست به خودکشی زده است. پس از رفتن بازپرس، داماد و پدر خانواده با کندوکاو، درمییابند که آن شخص، بازپرس نبوده است و اعترافات ایشان ارزش قانونی ندارد. در این زمان، از اداره پلیس زنگ میزنند و به آنها اطلاع میدهند که بازپرسی برای روشن شده دلایل خودکشی یک زن جوان، به خانه آنها خواهد آمد.