"هیلم فو" نوجوان هفده ساله عجیبی است که مادرش را پس از خودکشی اش در دریاچه از دست داده است.او وقت خود را به گشتن در محله و محکوم کردن نامادری اش به قتل مادر خود می گذراند.او پس از مشاجره با پدر خود از خانه فرار می کند و به ادینبورگ می رود.جائی که با "کیت" آشنا می شود.از آنجایی که او را یاد مادرش می اندازد به شدت به او علاقه مند شده و...