جورج امبرسون، فرزند فاسد و کاملا غیرقابل توجیه، هنگامی که مادرش به تازگی بیوه شده، روابطش با یوجین مورگان ثروتمند، که او چندین دهه پیش از آن برای ازدواج با پدر جورج، ترک کرده بود، وحشت می ورزد. همانطور که جرج تلاش می کند خلاف عادت جدید مادرش را خراب کند، او باید با احساسات عاشقانه خود برای دختر مورگان و پیامدهای مداخله او به عنوان یک خانواده بزرگ خود، به علت رفتارهای او، خراب شود ...