"مریم" بعد از مرگ پدرش تنها و سرگردان است که "رضا" به یاریش میآید و وسائل رفاه او را فراهم میکند و بعد خود به تدریج شیفتهاش میشود. در همین زمان درمییابد که او به مردی با خصوصیات مشخص، توجه دارد و آرزویش اینست روزی بتواند شوهر مورد نظر خود را به دست آورد_ شوهری با مشخصات جوانی مثل "نادر". رضا نهایت همکاری را برای اینکه مریم به خواستهاش دست یابد، صورت میدهد و سپس راضی اما افسرده مریم را ترک میکند.