در طول ساحل جنوبی ویتنام در طول اشغال فرانسه در دهه 1940، آب در همه جا قرار دارد، به زندگی و فرسایش و پوسیدگی می انجامد. کیم 15 ساله است پدر و مادرش دو بوفالو دارند، زندگی آنها به عنوان کشاورزان برنج خانگی است. در فصل بارانی، علف وجود ندارد و بوفالو گرسنگی می کند. کیم داوطلب می شود که حیوانات را در داخل برای پیدا کردن غذا ببرد. در این سفر طولانی مدت، کیم مردان را در معرض بدبختی زنان قرار می دهد، مردان با مردان مبارزه می کنند، و مالیات های فرانسوی برای فقرا خراب می کنند. او برای Lap کار می کند، مرغ بوفالو که گذشته با پدر و مادر کیم مشغول است، و او دوستان را دوست دارد که او را به جای او در جهان منجر شود.