بریجت شش ماه آرام است و شروع به بازگشت به زندگی خود را زمانی که او تنها شاهد ضربه حرفه ای است. او به نیویورک فرار می کند، به هیچ کس نمی گوید. در نیویورک، بریجت با دوقلوهای غول پیکرش، سیببن، پیوند دارد. ثیبناک، مرموز و به ظاهر با خوشحالی ازدواج کرده است، Siobhan زندگی می کند که به نظر می رسد یک زندگی افسانه ای است. به نظر می رسد که خواهران یکسان دوقلو خود را از بین ببرند، تا زمانی که Siobhan در حین سفر قایق دو بار از بین می رود، و بریجت تصمیم جدایی گرفته می شود تا هویت خواهرش را بر عهده بگیرد. او اسرار تکان دهنده را نه تنها در مورد خواهرش و ازدواجش پیدا می کند، بلکه اسرار دیگر نیز دارد. بریجیت به زودی متوجه می شود که او به عنوان Siobhan امن تر از خودش است.