زوج جوانی در جریان حادثهای هرکدام با این تصور که همسرش درگذشته،سالها دور از هم زندگی میکنند.مرد خوانندهی معروفی میشود و زن در حادثهای بیناییاش را از دست میدهد.سالها بعد مرد اتفاقاٌ با دختری روبرو میشود و بیآنکه بداند دختر چه رابطهای با او دارد سبب معالجه مادر دختر و همسر خود میشود.مرد قصد ازدواج با زن متمولی را دارد اما در شب عروسی،همسر و فرزندش حضور مییابند تا از او تشکر کنند و بدین ترتیب زوج قدیمی پس از مدتها یکدیگر را بازیافته و زندگی تازهای را باهم شروع میکنند.