در حومه پیرامبورو، در یک روستای کوچک در نزدیکی یک گیاه نیشکر و یک کارخانه الکل، شکنجه های شنیع و ارزان Heitor از نوازش شانزده ساله او، Auxiliadora، او را به بردگی و تحقیر در طول روز، و هر بار که در معرض بدن برهنه خود را به رانندگان کامیون در یک ایستگاه گاز در شب برای جمع آوری پول اضافی. گروهی از سرخپوستان سرپرستی اورواردو زمان خود را در اعتیاد خشونت آمیز با روسپی، نوشیدن شراب و سیگار کشیدن ماریجوانا صرف می کنند و Cicero میانه و سادیستی آرزوی Auxiliadora باکره را دارد.