دختری خود را به جای "میترا" نامزد "مرتضی خان" مالک قهوه خانه قرار داده و پس از مدتی که از معاشرت آن دو میگذرد ومقدمات عروسی فراهم میشود میترای واقعی از اروپا به تهران میآید.دختر خجلت زده خانهی مرتضی را ترک میکند اما مرتضی که عاشق دختر شده است به تعقیبش رفته و او را مییابد و به همری خود درمیآورد.