پیتر برگمن یک روز قبل از عروسی خود از یک بیمارستان فرانسوی در مورد نیاز به خونریزی نامه دریافت می کند. او دو و دو را با هم تلفیق می کند و می گوید او یک بچه با یک دختر دانمارکی دارد که در پاریس ملاقات می کند. او به بیمارستان می رود و زمانی که او می آموزد که مادر می خواهد او را برای پذیرش بگذارد، تصمیم می گیرد با پسرش از بیمارستان فرار کند و سعی می کند او را از کشور خارج کند و به دانمارک بازگردد.