مردی میخواهد برای آخرین بار در زندگی دست به قاچاق محمولهی گرانبهایی بزند و برای اینکار از دوست خود کمک میگیرد، اما مورد تعقیب قرار میگیرد و ناچاراٌ به کلبهای پناه میبرد و در آنجا عاشق دختری کولی به نام "سالومه" میشود. دوستش طی ماجرایی پولها را برداشته و زندگی مرفهی برای خود میسازد. مرد پس از مدتها دوستش را مییابد، اما او چون حاضر نیست دربارهی مجموعهی قیمتی صحبت کند، به فتلش میرساند و خود در جریان فرار مورد اصابت گلولهی پلیس قرار گرفته و در آخرین لحظات عمر در آغوش سالومه میمیرد.