هدر، دختر جوان کالج تصمیم می گیرد سفر خود را به اروپا برای پاک کردن ذهن خود را از مرگ اخیر پدرش، و امیدوارم فاز بعدی زندگی خود را در این مرحله را ببینید. به زودی پس از رسیدن، او با سه بچه جوان صندوقدار پاریس جوان، با طعم و مزه برای زندگی شبانه شهر وحشی، می آید. سه نفر از پیر، اولیویه و آسترید به سرعت در هدر با فریبندگی و تشنگی زندگی خود، راه اندازی ماجراجویی اروپا خود را. اولین شب هدر پر از لذت است؛ دیدن صحنه های کلوپ شبانه زیرزمینی که پاریس باید ارائه دهد، به آرامی ذهن خود را به راحتی می کشد. او حتی اجازه می دهد تا او را به اندازه کافی پایین نگه داشتن، اجازه می دهد تا خود را به بوسه Pierre، و احتمالا شروع یک عاشقانه جدید. بعد از آن شب، چهار نفری که تازه تشکیل شده بودند، به آپارتمان Olivier در حومه پاریس میرفتند. خانه ای است که لوکس و در عین حال روستایی است. با این حال، سرگرم کننده خواهد بود کوتاه مدت زندگی می کنند. پیر تصمیم به تحقیق می دهد. او بر سر یک سرباز پا ایستاده و برای یک گروه تروریست محلی کار می کند که در منطقه فعالیت می کند. پیور می بیند که ساخت یک حمله گسترده در سطح شهر، بمب های خانگی، نقشه ها و کامپیوتر ها را نشان می دهد. او هرگز شانس ندارد؛ پیتر به سرعت توسط تروریست ها به قتل رسیده است، درست همانطور که هیزر پیاده روی می کند، شاهد رویداد خونین است. او برای زندگی اش مبارزه می کند، فرار می کند، با استفاده از هر آنچه که می خواهد از این دیوانه وار بیرون بیاید. هریر در این حادثه، به اندازه کافی تروریست را زخمی کرد تا او را بکشد. زندگی آنها در حال حاضر در معرض خطر هستند، هدر، اولیویه و آسترید باید با استفاده از هر اونس مهارت و ذهنی برای زنده ماندن، تلاش کنند تا از این اطلاعات برای افراد مناسب استفاده کنند. ادوارد رمینگتون، کارشناس ارشد بریتانیایی که برای اینترپل کار می کند، به سرعت در پرونده قرار می گیرد. این یک مسابقه با زمان است. آیا رمینگتون و اینترپل به این سه نفر می رسند؟ یا یک گروه تروریستی به خون ختم می شود و انتقام می گیرد سرنوشت خود را؟ ساعت به عنوان زندگی آنها تیک تیک می شود و یک حمله احتمالی به شهر در تعادل برقرار می شود.