اسکروچ مردی خسیس و بداخلاق که در آستانه کریسمس با تنگ نظری خود قلب منشی همیشه وفادارش را می شکند و در شب کریسمس طبق معمول تنهاست تا اینکه ارواح کریسمس به سراغ او می آیند و او را با خود در سفری طولانی همراه می کنند تا چشم او را به اعمال زشتش باز کنند.