بی پولمن و دخترش جسی در حال گذراندن دوران سختی پس مرگ شوهرش هستند و بی بسختی مخارج زندگی خود را تامین میکند.در این میان خدمتکار سیاه پوستی به اسم دلایلا از راه میرسد که قبول میکند در قبال اتاقی برای زندگی خود و دخترش،برای آن ها بطور مجانی کار کند،دختر دلایلا پوست سفیدی دارد و بهمین خاطر همیشه به دیگران درمورد سیاه پوست بودن خود و مادرش دروغ میگوید و از بابت خدمتکار بودن مادرش خجالت میکشد.پس از مدتی...