آکسای با پرواز به بمبئی با دوست دختر سابق ثروتمندش، سانجانا، که در شرکت یک مرد دیگر Rajeev است، ملاقات می کند. او، یک هنرمند مبارک، به یاد می آورد که چگونه او را در کیپ تاون ملاقات کرد و آنها را در کنار یکدیگر متحمل شدند. تفاوت ها باعث می شود و بدتر می شود، زمانی که او با پدر مشغله خود را ملاقات نمی کند، و منجر به راه های مختلفی می شود. پس از فرود هواپیما، آنها به اهداف مورد نظر خود هدایت می شوند - کمی دانستن خطر که در انتظار آنها است پس از شهری تجربه بارش باران سنگین و سیل تهدید کننده زندگی است.