"مرتضی" پس از آنکه با زنی به نام "هما" آشنا میشود در حادثهای بیناییاش را از دست میدهد. معشوقه با برادرزاده مرتضی، "کمال" روابطی عاشقانه دارد و برای تصاحب ثروت او دسیسه چیده است. یکبار وقتی آندو ضربتی به مرتضی وارد میکنند که او را به قتل برسانند، گرچه مجروح میشود، بیناییاش را هم به دست میآورد و همچنان تظاهر به نابینائی کرده و شاهد عملیات آنها میشود و سرانجام آندو را به قتل رسانیده و خود را نیز به دست امواج میسپارد.