الينا و ولدمير يک زوج پير هستند.اونا شخصيت هاي مختلفي دارن.ولدمير يک مرد ثروتمند با شخصيتي سرد است.الينا از يک محيط نسبتا" ساده آمده و يک همسر مطيع است.آنها در اواخر عمر همديگر را ملاقات کرده اند و هر کدامشان از ازدواج قبلي بچه دارند.پسر الينا بيکاره و قادر به حمايت از خانواده اش نيست و به طور مداوم از الينا درخواست پول ميکنه.دختر ولدمير يه زن بي قيد و بنده که رابطه خوبي با پدرش نداره.يه حمله قلبي ولدمير رو به بيمارستان ميکشونه و اونجاست که ميفهمه ديگه وقت زيادي از عمرش باقي نمونده.يک تجديد ديدار کوتاه و احساسي با دخترش باعث ميشه که تصميم مهمي بگيريه...دخترش تنها وارث او خواهد بود...وقتي که به خانه بر ميگرده اين تصميم رو به اطلاع الينا ميرسونه و ناگهان تمام اميد هاي الينا براي کمک مالي به پسرش محو ميشه.در اين هنگام زن خانه دار خجالتي و مطيع نقشه اي ميکشد تا شانسي دوباره براي زندگي به پسر و نوه هايش بدهد و...