مردی به نام «محمدعلی شاهدوست» که پیش از انقلاب، مدیرکل حسابداری وزارت دربار شاه بوده است از طرف ادارهٔ محل کارش، برای ادای برخی توضیحات احضار میشود. فرد احضار کننده که «فضایلی» نام دارد پیش از این، خود را با چند سخنرانی و مصاحبه مطبوعاتی، چهرهای انقلابی معرفی کرده است و توانسته به سرپرستی این سازمانی دولتی منصوب شود. محمدعلی شاهدوست، به شدت از این احضار نگران است اما سرانجام تصمیم میگیرد از مخفیگاه خود خارج شده و به اداره مزبور برود و در آنجاست که متوجه میشود «پُست معاونت» به او داده شده است. این موضوع سبب نارضایتی افراد علاقمند به انقلاب شده و ماجراهایی را در پی دارد.