"علی" که به وصیت مادرش باید دکتر شود برخلاف میل خود سالهای پی در پی در کنکور شرکت میکند و هر سال نیز مردود میشود تا اینکه تصمیم میگیرد راهی برای گریز از این مسئله و ازدواج با دختر ایدهآلش پیدا کند. لذا خود را به دیوانگی میزند. این موضوع گرچه قضیهی پزشک شدن او را متوقف میکند اما باعث مخالفت پدر دختر با ازدواج علی میشود. علی مایوس و خسته پس از مدتها با زنی آنا میشود که مورد توجه پدرش نیز هست. پدر به حیل مختلف او را از خانه دور میکند تا خود با زن ازدواج کند. پس از یک سلسله حوادث سرانجام علی با دختر محبویش ازدواج کرده و زندگی تازهای را آغاز میکند.