سم آدم برفی داستان جوانه گوزن جوان قرمز را به ما می گوید که پس از اخراج از بازی های گوزن زارع، به دلیل صاف بودنش، تیم ها را با هرکی، نخبه ای که میخواهد دندانپزشک باشد، و یوکان کورنلیوس، کشف کرده است. آنها به آدم برفی خسته کننده می روند و یک جزیره ای کامل از اسباب بازی های نامناسب پیدا می کنند. رودولف قسم می دهد که ببیند آیا سانتا بتواند به اسباب بازی کمک کند یا خیر، و او در شب کریسمس به قطب شمال می رود. اما سانی سانتا در حال غرق شدن است. اما وقتی سانتا به سمت رودولف نگاه می کند، او ایده ی بسیار روشن را می یابد ...