1932. دولت استبدادی و مستبد رئیس جمهور ماچادو به مدت هفت سال به کوبا رفته است. آخرین اندازه این استبداد، اخراج از اجتماعات عمومی بیش از چهار نفر است؛ چنین اقداماتی دولت را به عنوان خیانت شناخته است. چین والدس، یک زن جوان که در یک بانک آمریکایی در هاوانا کار می کند، عموما غیر سیاسی است. با این حال، او تصمیم به پیوستن به نیروهای انقلابی برای انتقام از قتل برادر وی فعال Manolo - قتل او شاهد - به دست دولت، قهرمان توسط یک افسر پلیس که او در نهایت یاد می گیرد به نام Armando Ariete انتقام می گیرد. هدف او کشتن آرتی است. یکی دیگر از انقلابیون، یک ترویج سرگرمی آمریکایی به نام تونی فنر، متقاعد شده است که او را به قتل برساند، زیرا وی معتقد است که او طرح ای را ارائه کرده که می تواند تمام رهبران بزرگ دولتی را در یک سقوط کاهش دهد. همراه با چین و تونی، رئیس انقلابیون تیمی از چهار مرد غیر مرتبط - گیلرمو، رامون، میگوئل و توتو - را برای کار بر روی طرح، آنها که پیش از این هرگز نمی دانستند، به طوری که نمی توان آنها را متصل کرد با هم در یک طرح در یک سطح سطحی. برنامه کلی تونی، انتخاب یک هدف کلیدی مهم برای مقابله با تهدید آمیز است و پس از آن یک بمب در مراسم خاکسپاری آن فرد را بمباران می کند و هر کس مراجعه به مراسم تشییع جنازه را که شامل رئیس جمهور است، کشته است. آنها متوجه می شوند که شمار زیادی از مردم بی گناه کشته می شوند، اما این آسیب های جانبی را به عنوان بخشی از خیر بزرگ می پذیرند؛ چرا که هر کدام از آنها معمولا خواسته های خود را برای مرگ می میرند. تعدادی از چالش های فیزیکی تیم روبرو هستند که بزرگترین آنها ممکن است حفر یک تونل از انبار چینی، در خیابان به گورستان، به طوری که بمب بتوان آن را کشف کرد. اما ممکن است این چالش های عاطفی است که بزرگترین مانع در اجرای طرح با موفقیت است. برخی از این چالش های عاطفی ناشی از علاقه آرای به چین است که می تواند صرفا منافع یک مرد در یک زن باشد یا شاید شاید دلیل این باشد که او را به عنوان زنی می بیند که مانلو را می بیند.