مردی پس از تصاحب دختری به خاطر اجتناب از ازدواج با او به اتفاق خواهر خود به شهر دیگری میگریزد. او پس از مدتی به خواهرش مظنون شده و تصمیم به قتلش میگیرد. خواهر فرار میکند و پس از حوادثی پایش به عشرتکدهای کشیده میشود و ئر آنجا معشوقه برادرش مامور آماده کردن وی برای خودفروشی میشود. لیکن در آخرین لحظات معشوقه تصمیمش را تغییر داده و دختر را فراری میدهد. مرد پس از اطلاغ از ماوقع به شدت پشیمان شده، نزد معشوقه بازگشته و او را به همسری خود برمیگزیند.