شیرلی آدامز روزهای خود را صرف مراقبت از فرزند معلولش، دونووان می کند - او یک دور بعد از ظهر یک سال پیش در پشت گردن شلیک کرد. از آن زمان خانواده آدامز تمام دارایی های دنیوی خود را به حساب های پزشکی از دست داده است. شیرلی هیچ پولی ندارد، بدون شغل و بدون شوهر - او بدون ماه رفته بود. زندگی شرلی در حال حاضر شامل تلاش برای پایان دادن به اهدا با سرقت و تکیه بر خیریه دیگران است. زمانی که یک تامسن رنجر، کارآموز کارگر جوان و مشتاق، به زندگی خود ادامه می دهد، شیرلی امیدوار است که روحیه پسرش را بالا ببرد و در نهایت به نوعی ثبات برسد. در همان زمان، شیری یک روز بعد از ظهر یک تماس تلفنی دریافت می کند که به او اطلاع داد که پرونده ی Donovan در نهایت به محاکمه می رسد، اما جلال کوتاه مدت است زمانی که شیرلی متوجه می شود که تیرانداز یکی از دوستان دوران کودکی او است. واکنش وی به خیانت چنان غریب است که او تصمیم می گیرد که Donovan را در ترس از اضطراب بیشتری در وضعیت عاطفی ناپایدار خود قرار دهد. شیلی تصمیم گرفت تا تغییرات در زندگی خود را به طور جدی تصمیم بگیرد تا شرایط جدید خود را در بر بگیرد، امیدوار است که دونوون از نمونه او پیروی کند. اما وضعیت ذهنی او همچنان در حال بدتر شدن است و تامسین ناکام مانده است که او را از ناتوانی در حال حاضر خود رد کند. در نهایت شیرلی بدون نشانه ای از خانواده اش که در آن زمان بود، باقی مانده بود. داستان ساده شیرین در شهر میچل، کیپ تاون، داستان شرلی آدام نشان دهنده ارتباط بین خشونت و فقر است - تخریب کل خانواده مربوط به یک حادثه واحد است که نمی تواند پاک شود و یا تعمیر شود. شیرلی آدامز داستان تنش شگفت انگیز یک زن و خودخواهی است که با تنش های اجتماعی-سیاسی و نژادی که در این زاغه ها قرار دارد، آزار دهنده است.