یک موسیقیدان خیرخواه تلاش می کند راهی برای گفتگو با همکاران زیبای باریتوس خود پیدا کند که او را دوست دارد، با وجود اینکه او در رابطه است. در ضمن، مشتریان و مشتریان در کافی شاپی که در آن کار می کنند، مشکلات و برخورد های خود را دارند. یک افسر پلیس چشم خود را به پسر عموی خود می اندازد، که پولی را برای یک فروشنده کاریزماتیک بدهد، و یک مرد متاهل رابطه او با یک آشنایی جدید را به تصویر می کشد. با این حال، یکی از مشتریان معتقد است که او در واقع یک شخصیت اصلی در یک شبیه سازی کامپیوتری از زندگی مدرن است، که در مجموعه ای از کافه قرار دارد که همه آنها توسط یک دختر جوان طراحی شده اند.