مالک یک روستا و همسرش که نمیتوانند فرزندی داشته باشند در جریان یک آتش سوزی، یکی از دو کودکی را که والدینشان را در این حادثه از دست دادهاند به فرزندی قبول میکنند.پس از سالها فرزند خواندهی مالک "چنگیز" به روستایش بازمیگردد، جایی که برادرش "جعفر" یک زارع است.دو برادر شیفتهی دختری به نام "لیلا" میشوند و برای به دست آوردن او بایکدیگر درگیر میشوند. سرانجام در جریان حادثهای از خویشاوندی خود مطلع شده و سرانجام چنگیز به نفع برادرش جعفر کناره گیری میکند.