«سلي» (ساراندون) که در يکي از قمارخانه هاي آتلانتيک سيتي مشغول کار است، از حضور دوباره ي شوهر هيپي اش «ديو» (جوي) ناراحت است. از طرف ديگر «سلي» بدون آن که خود بداند، مورد توجه «لو» (لنکستر) خلافکار ظاهرا کهنه کار، قرار مي گيرد که حالا به دليل قانوني شدن قمار در آتلانتيک سيتي، وضعيت معاشش چندان تعريفي ندارد...