Maggi ملاقات با دیوید پس از قطار خود را از دست رفته، و آنها شب را با هم صرف. عجیب و غریب، عاشقان جوان به یک کلبه تابستانی می افتند. صاحب، هاکانسون، پیشنهاد می کند که به آنها اجاره دهد، اما انگیزه ای نادر است. با زندگی کردن با یکدیگر، آنها باید با پست و مقابله با همسایگان و مقامات مداخله مواجه شوند.