مرد جوان فقیر،شیفتهی دختر تاجری پولدار است.جوان برای این که به دختر نزدیک شود،خود را میلیونر هندی معرفی میکند و پدر حریص دختر نیز او را میپذیرد.اما به زودی دروغ مرد جوان فاش میشود و در شرایطی که پدر قصد دارد او را تحویل قانون کند، خبری حاکی از انتقال ارثی کلان به مرد جوان میرسد.بدین ترتیب باردیگر تاجر پولدار تغییر رای داده و دخترش را به ازدواج مرد جوان درمیآورد.