"صنایع دیوان" دختری به نام "لی لی" و برادرزاده ای به نام "زری" دارد.لی لی فریب جوانی به نام فریدون را میخورد و این برای پدرش یک فاجعه است. روزی در یک تصادف اتومبیل مجروح میشود و در این حادثه "حمید" که آهنگساز است به او کمک میکند و بعد به گمان این که او دختر صانع دیوان است به خواستگاریش مید و صانع دیوان نیز از فرصت استفاده کرده و لی لی را به عقد او درمیآورد.حمید به حقیقت پی میبرد با این حال سعی میکند زندگی را با لی لی ادامه دهد و زری را فراموش کند. بعد از مدتی لی لی باز هم نزد فریدون میرود و به رابطه اش با او ادامه میدهد و حمید که نمی تواند از این واقعه بی تفاوت بگذرد فاجعه ای به بار میآورد.