بیات مدیرعامل یک شرکت به دلیل اختلاف از همسرش جدا می شود و دخترش سارا پیش او زندگی می کند او با زنی به نام سرور ازدواج می کند که این زن نیز از ازدواج قبلی اش دختری به نام یلدا دارد. بیات که تمام زندگی اش محدود به کسب درآمد و پرداختن به رفاه و مادیات شده از زندگی و احوال دخترش غافل است و سارا به خاطر سرخوردگی هایی که دارد آلوده به اعتیاد و مواد مخدر می شود.