در نهایت، هرکول یک مرد شاد با همسرش دایانیرا، دو پسران جوان Aeson و Clonus، دختر الیا و سانتاور ناسوس زندگی می کند. هنگامی که یک تیرکستر انسانها را به مبارزه می برد - با استفاده از جعلی - Eryx Boxer، آنها کشته می شوند، بنابراین هرکول نامیده می شود و غول پیکر را می کشد، اما ناامیدی زئوس از دست می دهد زمانی که هرا با پرتو طاووس نشان می دهد که پشت سر آن دوباره باشد و معبد او را خراب می کند ناسوس گریه می کند که از هرکدام از بت پرستی خسته شده است. تماس بعدی برای کمک توسط Iole ساخته شده است، از یک شهر که در آن مردم توسط دود توسط ورود به عالم اموات که زمین را در آن باز شد کشته شدند. او می رود، اما زمانی که یک پیرمرد پندنت را به رسمیت می شناسد، پیام رسان به دایانیرا داد و گفت که ثابت می کند که او متعلق به دخترانی است که در هنر فتنه انگیز آموزش دیده اند که می توانند هرکسی را در قدرت خود بدست آورند، او در نهایت معتقد است هشدار ناسوس حسادت به اعتماد نیست او با هرکول؛ آنها با او روبرو می شوند، اما او را متقاعد می کند که به او اعتماد کند، سپس ناسوس تلاش می کند تا او را تجاوز کند و می میرد و لعنت می کند. هرا نمی تواند از او محافظت کند و دایانیرا را نشان دهد. آنها سفر خود را ادامه می دهند، در مورد گذشته و شهرت و اعتبار خود را اغراق آمیز بحث می کنند. آول نشان می دهد که چگونه قدرت او می تواند به خوبی کار کند، مانع از اینکه مردی به اندازه کافی در معرض خطر قرار بگیرد باعث می شود یک مبارزه بزرگ به او دست بزند و تشخیص دهد که او فقط سوپ خود را سوخته است. او همچنین متوقف می شود هرکول کشته Lycast از روستای خود را، که به هر کسی که او را به عنوان رقیب برای Iole می بیند حمله می کند. هنگامی که آنها به روستا می آیند، جهنم دهان قوی تر از همیشه است. نیمه خدای تردید می کند که پدرش، زئوس را باور کند، که با اکراه پاسخ می دهد می تواند بمیرد، اما ائول ها را از سرزنش خود بیرون می کشد - اما وقتی که مخملی که در خون Nessus فرو می ریخت، تقریبا او را می کشد چون او آن را در حال برگزاری برای بازگشت به خانه و نشان می دهد طاووس هرا را نشان می دهد، او به عالم معلق جهش می کند. او نیروی چارن کشتی را به او می فرستاد تا او را از رودخانه استیک ببرند. بازگشت به خانه، یک پیامبر به همسرش دایانیرا می گوید که مروارید او را کشته است، او را به ناامیدی رانده است. هیولا های متعدد به هرکول حمله می کنند، اما نتوانست او را متوقف کند، و همچنین نمی تواند میزبان خائنانی را که کشته و هوشمندانه با یکدیگر مبارزه می کنند. سنتور ناسوس بدتر است: او نشان می دهد که دایانیرا خودکشی کرده است و در الیسیم است، اما عذاب هرکول را به اندازه کافی به او می دهد تا آخرین دیدگاه را به او بدهد تا بتواند تصویر جادویی را پر کند. هادی وجود دارد به او می گوید که او خوشحال است، اما همه چیز را فراموش کرده است، حتی او، اما عشق پدر و مادر می شود. هنگامی که هادس به او می گوید هنوز نمی تواند از بین برود، او یک معامله می کند: آنها می توانند وارد شوند، اگر او سربروس هورمون سه گانه ای را که از سرزمین عجایب به زمین افتاده است، رها کند. شکار دشوار است، اما نیروی فیزیکی و مهربانی او در زمان مناسب این کار را انجام می دهد، بنابراین هرا را از دست می دهد و خانواده هارکل می توانند از خوشبختی زمینی خود نیز سرچشمه بگیرند.