پس از گذشت یک دهه پس از قتل مادرش، ریلی کانتربری برای بازگشت به خانه، پس از آنکه پدرخوانده کارناوال خود را از دست داده است، گم شده است. او به زودی چیزهایی را در این شهر کوچکی در نیو انگلند پیدا می کند که بسیار غریب و شوم است. رایلی، اکنون 25 سال است که در 10 سالگی پس از قتل عام مادرش، به سختی اسکیت بازی می کند. پس از دریافت کلمه ای که پدرش، اتان، که او به سختی گفته می شود از زمانی که او را به مدرسه شبانه روزی فرستاده است، گم شده است، کیسه های خود را بسته و به مزرعه ای که او بزرگ شده است، سر می زند. پس از بازگشت او، او دوباره با اریک، یک دوست پسر از نوجوانان اولیه خود، و قطره قطره به دوران کودکی که او را ترک کرد دوباره برقرار است. در مزرعه، عمو یعقوب در حال رفتن به جاناتان، استاد دانشگاه است که در تاریخ کارناوال کنفرانس کانتربری، و نیز شش نفر از کارناوال، که در انبار زندگی می کنند، آماده می شوند تا دوباره راه بروند. همانطور که رایلی دوباره خود را با محیط اطراف خودش شناسایی می کند، دانیان کارآزمونی اسرارآمیز و مضطرب، وارد مزرعه می شود، زیرا تحقیقاتش در مورد ناپدید شدن اتان ادامه دارد. در حالی که دانیان شرایط ناپدید شدن اتان را نشان می دهد، جاناتان به اریک با نظریه خود در مورد حضور غریزی که از کارناوال کانتربری می آید، رو به رو می شود. ارتباط بین پرونده مرد گمشده و غریبه به نظر می رسد خیالی در بهترین حالت، تا زمانی که رویاهای وحشتناک شروع به نفس کشیدن ذهن های اریک، Jonathan و رایلی. همانطور که این رویاهای وحشتناک خود را ناخودآگاه از بین می برد، حوادث عجیب و غریب شروع به زندگی بیداری خود می کنند. پیوند میان کارناوال و افراط گرایان، با توجه به مشارکت آنها در فداکاری آیین، غیر قابل انکار است. آنچه که باید پاسخ داده شود، این است که چه کسی خدمت می کنند، چرا آنها این کار را انجام می دهند و چه چیزی را با ناپدید شدن اتان مرتبط می کند. همه در یک جنگ خونین و نبرد در ماه مه در مزرعه ای که همه چیز شروع شد پاسخ داده شد.