ایرنه در لس آنجلس یک آژانس تبلیغاتی کار می کند و ازدواجش با همسرش کارل، ازدواج خسته کننده، دوست داشتنی و غیرقابل قبول است. هنگامی که او با غریبه غریبه گیب ملاقات می کند، یک عاشقانه وابسته به عشق شهوانی را به خانه های غریبه می اندازند و به لحظات خود را سرزنش می کنند. هر دو در حال تلاش برای فرار از پست خود با یک بازی است که آنها را به محدودیت رابطه خود می برد. اما واقعیت وجود دارد و نمی توان فراموش کرد.