"جلال" که همسر و دو فرزند دارد به سبب آشنایی با زنی به نان "حوری" ترک خانه و خانوادهی خود را میکند. "محمود" که از گذشته با "حوری" مناسباتی دارد. برای دور کردن جلال از حوری، ماهیت واقعی او را فاش میکند. جلال که دریافته است چگونه محمود با وعده و وعید حوری را فریب داده، اگرچه حوری را ترک میکند اما پیش از آن محمود را گوشمالی سختی میدهد.