رحیم پدر عباس و گلناز به اتهام قتل غیر عمد زندانی است گلناز کار میکند تا عباس درس بخواند. مصیب صاحب کار گلناز چشمش دنبال گلناز است تا بتواند دوباره ازدواج کند و از طرفی قسمتی از دیه مقتول را بپردازد. رحیم پس از مرگ همسرش با یک خانم بیوه ازدواج کرده که فرزندانش خبر ندارند. مشکلات مختلفی برای آنها پیش میآید. بالاخره با رضایت خانواده مقتول رحیم آزاد میشود و همراه همسرش به خانه برمیگردد