اتوبوسی کودکان پرورشگاهی را برای اردویی کوتاه به نواحی شمالی کشور میبرد.یک تصادف باعث آشنایی معلم و دختر مرد سرمایه داری میشود که ویلایش،کنار اردوی بچههاست.مرد متمول با برپایی اردوی بچهها کنار ویلایش مخالف است.دختر متوالیاٌ سعی در جلب نظر موافق پدرش میکند اما توفیقی نداد.بین معلم ورزش کودکان و دختر مرد متمول عشقی پدید میآید و همزمان علاقهی فیمابین مرد متمول و زنی حیلهگر نیز شکل میگیرد.در پایان مرد متمول مدرسهی بزرگی ایجاد میکند و در حالی که دختر با معلم ورزش ازدواج میکند،او نیز به ماهیت واقعی زن مورد علاقهاش دست یافته و ترکش میکند.