یک مرد نجات یک زن از یک اقدام خودکشی در یک کلوپ شبانه همجنسگرا. او در کنار خیابان ها راه می رود: او برای او برای چهار شب متوالی وی را در خانه خالی اش به او می فرستد. در آنجا او به طور مداوم او را تماشا خواهد کرد. او تمایلی دارد اما موافق است با پیشرفت چهار شب، آنها با همدیگر صمیمی تر می شوند و شیفتگی / مجذوب متقابل به وجود می آید. در پایان چهار روز "قرارداد"، این دو غریبه تمام خواهد شد تاثیر عمیق بر یکدیگر داشته است.