دهه ي 1920. دانشجويي ساکن مکزيکو به نام «فريدا کالو» (هايک) به اتفاق دوستانش از زندگي لذت مي برد. تا اين که در تصادف اتوبوس به شدت مجروح مي شود و آرام آرام به نقاشي مي پردازد. نقاشي هاي «فريدا»، نقاش بزرگ، «ديه گو ريورا» (مولينا) را تحت تأثير قرار مي دهد و سرانجام نيز «فريدا» و «ديه گو»ازدواج مي کنند...