"ولی" خواهرش "ثریا" را گم میکند.او سالها بعد وقی با دختری به نام "نگار" آشنا میشود درمییابد که صمیمیترین دوستش مسعود به نگار علاقه دارد، به همین خاطر نگار را ترک میکند.در این بین "ولی" خواهرش ثریا را مییابد و او را متوجهاش میکند که مسعود نمیتواند با نگار ازدواج کند چون نگار خواهرش است.بدین ترتیب ولی و نگار با هم ازدواج میکنند.