نان، یک دختر ربک، در عشق بچه، یک نمایشگر عکس تیراندازی است. علی رغم نگرش نان، کودک هیچ جاه طلبی در مورد پیوستن به راکت و پول کافی برای حمایت از نان در سبک زندگی که او عادت دارد. نگرش وی پس از آنکه پدرش او را به قتل رساند، تغییر می کند و به زندان فرستاده می شود. در طول زندان او، پدرش را متقاعد می کند بچه را برای پیوستن به باند به منظور کمک به نان آزاد کند. هنگامی که نان آزاد می شود، او هیچ وقت بیشتر از اوباما نمی خواهد و می خواهد بچه را ترک کند اما ممکن است خیلی دیر شود.