مرد جوانی برای معالجه دختری که دوست دارد، اقدام به سرقت از شرکتی که کارمند آنجاست می کند و البته موفق نشده و زندانی میشود. دختر که معتاد استپع در تنهایی سرگردان و آلودهتر شده و سرانجام نیز در حادثهای به قتل میرسد. مرد جوان در بازگشت به آزادی، ناامیدو مایوس است تا اینکه با پرستاری آشنا می شود که شباهت خارقالعادهای به دختر مورد علاقهاش دارد. آشنایی مرد جوان و پرستار به ازدواج منجر میشود. پرستار که لاقید و خوشگذران است، بی توجهیاش سبب از بین رفتن فرزندشان شده و مرد جوان نیز در یک لحظه بحرانی همسرش را به قتل رسانده و بار دیگر به پشت میلههای زندان بازمیگردد.