"کری" با آرزوهای بزرگ سوار قطار شیکاگو می شود.او کاری به عنوان تعمیرکار کفش پیدا کرده و همسر خواهرش تمام هزینه های او را پرداخت می کند.سپس او یکی از انگشتانش را زخمی کرده و اخراج می شود. "چرالی دورت" فروشنده ای که در قطار با او آشنا شده به نجاتش می آید و...