خانوادهای که به فرشفروشی اشتغال دارند، از کاشان به تهران مهاجرت میکنند. پدر در کشاکش مبارزات با رضاخان به شهادت میرسد و مادر، کارگاه فرشبافی را توسعه داده و تنها فرزندش را به عقد امجد که فرزندخوانده اوست در میآورد. حاصل زندگی آنها اکرم و منصور و ناصر هستند که هر کدام در حوادثی دیدنی، قصه را پیش میبرند. با وضعیت نابهسامان بازار فرش و سوء مدیریت امجد و منصور، کارگاه رو به ورشکستگی میرود و...